ای دریغا که روز برنایی


عهد بشکست و جاودانه نماند

از زمانه غرض جوانی بود


لیک از گردش زمانه نماند

آب معشوق را زمانه بریخت


و آتش عشق را زبانه نماند

ای سنایی دل از جهان برکن


بر کس این دور جاودانه نماند